زبانحال فرزندان حضرت زهرا سلاماللهعلیها در غصب فدک
در کـوچه سـد کـردند راه مـادرم را کُـشـتـنـد طـفــل بـیگـنـاه مــادرم را گرچه برای حق خود چندین سند داشت رد کــردهانـد امــا گــواه مــادرم را با نالـههایش شهـر یاد حـق میافـتاد طــاقـت نــیــاوردنــد آه مــــادرم را پـشت سـر حـیدر زمین افـتاد زهـرا بُـردند چون پـشت و پـنـاه مادرم را دلگیرم این شبها هوای گریه دارم پـوشـانـده ابـری روی ماه مادرم را با چشمها منـظور خود را میرساند زیـر نــظــر دارم نـگــاه مــادرم را هر وقت بابا میرود از خانه بیرون بــایـد بـبــیـنـد قــتـلـگـاه مـــادرم را |